مقایسه اسپیدلایت با فلاش استودیویی یا استروب
راهنمای خرید
در این مقاله قصد دارم به مقایسه اسپیدلایت با فلاش استودیویی یا همان استروب بپردازم.
اسپیدلایت ( SpeedLight ) یا فلاش اکسترنال و فلاش استودیویی یا همان استروب ( Strobe )، هر دو از جمله منابع نوری مصنوعی در عکاسی به شمار میآیند و در مقابل آنها نورهای ثابت یا Continuous lights قرار میگیرد. با وجود اینکه هر دوی آنها جزو منابع نوری قابل حمل حساب میشوند، اما تفاوتهایی در ساختار و همچنین شیوه استفاده دارند که به صورت کامل برایتان توضیح خواهم داد.
در ابتدا به این میپردازم که ماهیت هر یک از این تجهیزات چیست و سپس مقایسه اسپیدلایت با فلاش استودیویی را برایتان خواهم گفت. همچنین سعی میکنم نکاتی در مورد استفاده هر یک را برایتان بگویم. پس تا انتهای مقاله ” مقایسه اسپیدلایت با فلاش استودیویی یا استروب “ همراه من باشید.

اسپیدلایت چیست؟
اسپیدلایت یا فلاش اکسترنال که اغلب به نام FlashGun نیز نامیده میشود، منبع نوری مصنوعی است که بعضی از مدلهای آن به صورت بی سیم بوده و بعضی به صورت جداگانه توانایی روشن شدن ندارد و برای استفاده از آن، باید اسپیدلایت را به محل قرار گیری فلاش بر روی دوربین عکاسی که اصطلاحا کفشک دوربین ( hot shoe ) نامیده میشود وصل کنید.
مزیت واقعی اسپیدلایت این است که قیمت کمتری دارد و بسیار قابل حمل تر است. از آنجا که اسپیدلایت تقریبا همیشه با باتری های AA کار می کنند، به راحتی می توانید آنها را در کیف دوربین تان بگذارید، بنابراین هر زمان که لازم باشد در دسترس هستند.

فلاش استودیویی یا استروب چیست؟
فلاشهای استودیوی یا استروبها میتوانند نوری دائمی و جاری را تولید کنند. علاوه بر این توانایی همگام شدن با شاتر دوربین را مثل اسپیدلایتها دارند. اما نکته اصلی در این است که به علت حمل و نقل نسبتا سخت و همچنین منبع تغذیه آنها، اغلب در استودیوهای عکاسی استفاده میشوند.
منبع تغذیه فلاشهای استودیویی برق AC است و مصرف نسبتا زیادی هم دارد. در واقع برای تامین برق مورد نیاز دو راه دارید، اول اینکه استروب را مستقیما به برق شهری وصل کنید و دوم اینکه از یک باتری قابل حمل، مثل باتری ماشین برای تامین نیروی مورد نیاز استفاده کنید.
استروبها معمولا برای سینک شدن با شاتر دوربین به یک وسیله جانبی نیاز دارند که میتواند با سیم باشد یا بی سیم. به این وسیله تریگر گفته میشود که برای کنترل بهتر و دقیقتر بر روی استروبتان، بهتر است یکی از آنها را تهیه کنید. استروب استودیویی زمان بازیابی سریعی دارد، بنابراین عکاس هیچ وقت مجبور نیست برای شارژ مجدد یا بازیابی فلاش صبر کند.
مقایسه اسپیدلایت با فلاش استودیویی یا استروب
در این بخش از مقاله به مقایسه جزئیتر هر دو منبع نور خواهم پرداخت. پس با من همراه باشید.
حمل و نقل
یکی از ویژگیهای مثبت اسپیدلایت در مقایسه با فلاشهای استودیویی، حجم کوچکتر و وزن کمتر آن است. شما میتوانید به راحتی آن را در کوله عکاسیتان گذاشته و با خود حمل کنید. برای استفاده هم میبایست آن را روی کفشک دوربین نصب کنید که باعث میشود به وزن دوربین اضافه شود. اما همچنان کنترل آن سادهتر از استروب است.
البته میتوانید آن را به صورت مستقل نیز به کار برده و از کنترل بی سیم استفاده کنید، اما به هر حال وزن کم آن باعث میشود برای اکثر حالات نورپردازی بسیار مناسب باشد. خصوصا برای عکاسی پرتره خارج از استودیو یا عکاسی از مکانهای عمومی.

اما استروب فضای زیادی را اشغال میکند و علاوه بر آن وزن بسیار زیادی هم دارد. اغلب برای حمل و نقل آن باید از خودروی شخصیتان استفاده کنید. به دلیل همین سختی در حمل و نقل، عموما از استروب در فضاهای استودیویی استفاده میشود.
استروبها معمولا بر روی یک پایه جداگانه سوار میشوند و جهت دهندههای نوری آن نیز بسیار بزرگ هستند. تجهیزاتی نظیر دیفیوزر یا زنبوری که برای سوار شدن بر روی فلاش ساخته میشوند هم وزن زیادی داشته و حجم بسیاری را اشغال میکنند. اما تجهیزات اسپیدلایتها همچون خود آن کوچک و سبک هستند. صد البته که انعطاف و تنوع تجهیزات جانبی برای اسپیدلایتها به مراتب کمتر است.
قدرت نور
یکی از اصلیترین تفاوتها در مقایسه اسپیدلایت با فلاش استودیویی قدرت نور آنها است. اسپیدلایتها به مراتب نور کمتری را نسبت به فلاشهای ثابت استودیویی تولید میکنند و در بهترین شرایط، نور تولیدی یک اسپیدلایت به اندازه نصف یک استروب خواهد بود.
اما خب به همین میزان که قدرت نور یک استروب بیشتر است، مصرف انرژی بسیار بالاتری نیز دارد. از استروبها به دلیل نور فوقالعاده زیادی که تولید میکنند معمولا در استودیوهای بزرگ استفاده میشود. عکاسان استروب را به عنوان نور اصلی و اسپیدلایت را به عنوان نور تلطیف کننده در صحنه جایگذاری میکنند تا کنترل بهتری بر روی قدرت نور داشته باشند.

یکی از اصلیترین مصارف فلاشهای استودیویی در هنر سینما است. جایی که برای نورپردازی به منابعی نیاز دارند که بتواند نور زیادی را تولید کند تا حتی بتوانند نور خورشید را شبیه سازی کنند. همچنین در استودیوهای فیلم سازی بزرگ نیز اصلیترین منابع نور، همین فلاشهای استودیویی هستند.
از دیگر مصارف این فلاشهای عظیم الجثه، عکاسی پرتره یا عکاسی از محصولات است. میتوانید آن را به عنوان نور اصلی، در کنار خیمه نور قرار دهید و از یک یا دو اسپیدلایت برای تلطیف کردن نور استفاده کنید.
فلاش زدن
یکی دیگر از تفاوتها در مقایسه اسپیدلایت با فلاش استودیویی ، شیوه تولید نور یا فلاش زدن آنها است.
فلاش زدن با فلاشهای استودیویی به همین سادگی نیست. یک وسیلهای باید زمان عکس گرفتن دوربین را به اطلاع فلاشها برساند. این وسیله گاهی اوقات یک سیم است و گاهی اوقات یک دستگاه به نام رادیو تریگر. اما یکی از چیزهایی که باید به یاد داشته باشید این است که تقریبا همه فلاشهای استودیویی دارای یک سنسور حساس به نور هم هستند.
یعنی یک حسگر کوچک بر روی آنها قرار دارد و یک نور شدید، مانند نور فلاش یا بازتاب ناگهانی نور خورشید از روی یک ماشین که از خیابان میگذرد، میتواند به آنها فرمان شلیک نور بدهد. این حسگر، با روشن شدن فلاش استودیویی، پیوسته آماده کار است و با اولین تابش شدید نور، بلافاصله نور فلاشی که روی آن قرار دارد را تخلیه میکند.
این حسگرها کاربرد فوقالعادهای دارند. به عنوان مثال اگر شما در آتلیهتان، 4 شاخه فلاش جداگانه داشته باشید، با داشتن این حسگرها، نیازی ندارید تا هر کدام از آنها را جداگانه به دوربینتان وصل کنید یا برای هر کدام از آنها، یک گیرنده تریگر فلاش بگذارید. بلکه کافیست تا فقط به یکی از آنها یک تریگر وصل باشد و با دوربین همزمان شود. باقی فلاشها هم با همان فلاش سینک میشوند و همه با هم فلاش میزنند.
اما اسپیدلایتها عموما به صورت چشمک زن هستند و زمان زیادی نیز برای شارژ دوباره صرف میکنند. یکی از ویژگیهای خوب اسپیدلایتها سینک شدن بهتر با دوربین به دلیل ارتباط نزدیکتر است. در واقع تداخل زمانی که در همگام سازی فلاشهای استودیویی با دوربین وجود دارد، در اسپیدلایتها به حداقل میرسد.

البته هر دوی این فلاشها، قابل حمل محسوب میشوند و به طور کلی نور ثابت نیستند. در واقع نور ثابت یا Continuous lights در مقابل آنها قرار میگیرد و به منابع نوری گفته میشود که دائما در حال تولید نور هستند. این منابع میتوانند طبیعی باشند مثل خورشید یا مصنوعی مثل لامپ و مهتابی.
این نکته را به یاد داشته باشید که در عکاسی با فلاشهای استودیویی، آنچه که سوژه را فریز میکند فلاش است نه سرعت شاتر. مگر اینکه به جای فلاش از نورهای پیوسته یا همان LED ها استفاده کنید.
منبع تغذیه
اسپیدلایتها عموما برای بدست آوردن انرژی لازم از دو یا چند باتری آلکاین AA استفاده میکنند و به همین دلیل میتوانید چند عدد از این باتریها همراه خود ببرید و در مورد تمام شدن انرژی اسپیدلایتتان نگرانی نداشته باشید. همچنین میتوانید باتریهای آلکاین شارژی را تهیه کنید تا به هنگام تمام شدن انرژی، دوباره شارژ شوند و به این ترتیب در برخی هزینهها صرفه جویی کنید.
اما فلاشهای استودیویی، LED های پر نورتری داشته و انرژی زیادی میطلبد. منبع تغذیه فلاشهای استودیویی برق شهری AC است که آنرا میتوانید از طریق باتریهای بزرگ، مثل باتری ماشین استفاده کنید یا مستقیما به برق شهری متصل کنید. مصرف برق فلاشهای استودیویی بسیار زیاد است و ممکن است در صورت استفاده مداوم از آن، هزینه زیادی برایتان به وجود بیاورد.

زمان بازیابی
اسپیدلایت ها زمان بازیابی ( Recycle Time ) کندی دارند، که به این معنی است که شما اغلب باید بین 1.5 تا 5 ثانیه بین هر بار فلاش زدن صبر کنید تا فلاش دوباره به قدرت کامل برسد و مجددا شارژ شود. این میتواند در عکاسی از رویدادها یک نقطه ضعف بزرگ باشد، چرا که باید هر لحظه را زیر نظر داشته باشید تا سوژه را در وضعیتی مناسب شکار کنید.
همچنین در ژانرهایی مثل مسابقات ورزشی نیز به همگام سازی فلاش با دوربین با سرعتی بسیار بالا نیاز است. اما فلاشهای استودیویی یا همان استروبها، به صورت مداوم نور تولید میکنند، یعنی همانند یک چراغ که تا وقتی آن را خاموش کنید سوژه را روشن میکند.
اگرچه فلاشهای استودیویی نیز توانایی چشمک زدن دارند، اما زمان بازیابی آنها بسیار کمتر است. پس اگر به همگامسازی با سرعت بالا نیاز دارید، به دنبال مدلهایی از اسپیدلایت باشید که زمان بازیابی بسیار کمی دارند یا به طور کلی از استروب استفاده کنید.
نکته : فلاشهای استودیویی در سرعتهای سینک اصلی دوربین ( که در راهنمای دوربین به صورت تئوری ذکر شدهاند ) معمولاً درست کار نمیکنند.
تنظیمات دستی یا شخصی سازی
بیشتر اسپیدلایتها به غیر از مدلهای ارزان قیمت، قابلیت اعمال تنظیمات را به صورت دستی به کاربر میدهند. این تنظیمات در واقع شامل تنظیم سرعت شاتر یا هماهنگ سازی با شاتر دوربین، تنظیم دمای رنگ، وایت بالانس ، تنظیم شدت نور و چند مورد دیگر میشود.
در فلاشهای استودیویی نیز این تنظیمات وجود دارد و میتوانید با اعمال دقیق آنها، نوری طبیعی و زیبا برای سوژهتان به وجود بیاورید.

اما مهمترین بخش شخصی سازی هر منبع نوری، تجهیزات جانبی است که برای آن تولید شده است. به طور کلی تجهیزات مخصوص فلاشهای استودیویی بسیار بیشتر از اسپیدلایتها است. برای مثال اصلاح کنندههای نور یا انواع دیفیوزر و البته جهت دهندههای نور که هر کدام قیمت بسیار زیادی هم دارند.
البته خرید تمام این تجهیزات به صورت آماده نیز راه حل مناسبی نیست. چرا که با یک جستجوی کوچک در اینترنت میتوانید آموزش ساخت بسیاری از آنها را پیدا کنید. بهتر است ترفندهای استفاده از اسپیدلایت و فلاش استودیویی را یاد بگیرید تا تجربه بهتری برای استفاده از آنها داشته باشید.
قیمت
یکی دیگر از تفاوتها در مقایسه اسپیدلایت با فلاش استودیویی قیمت آنها است. قیمت فلاشهای استودیویی بسیار بالاست و برای خرید یکی از آنها در ایران باید حدود 3 میلیون تومان و برای خرید یک ست کامل حدود 8 میلیون تومان هزینه کنید که این میزان با توجه به نیاز فلاش به تجهیزاتی مثل دیفیوز، سافت باکس، چتر استودیویی و پایه نگهدارنده، بسیار بیشتر هم میشود.
اما اسپیدلایتها قیمت به مراتب پایینتری دارند و میتوان مدلهای ارزان قیمت آنها را نیز پیدا کرد. البته برای خرید یک اسپیدلایت با قابلیتهای کامل و البته قدرت نوری خوب باید حدود 2 میلیون تومان هزینه کنید. با توجه به کم بودن تنوع تجهیزات جانبی برای اسپیدلایتها، عموما هزینه اضافی زیادی ندارند.
از اسپیدلایت و فلاشهای استودیویی در کجا باید استفاده کنیم؟
بهتر است قبل از اینکه برای خرید یک اسپیدلایت یا یک فلاش استودیویی اقدام کنید، به ژانری که عکاسی میکنید و همچنین نیازهایتان توجه داشته باشید.
ممکن است بخواهید از یک رویداد عکاسی کنید و به چند نور ثابت احتیاج داشته باشید. پس بهترین گزینه برای شما فلاشهای استودیویی یا همان استروبها خواهند بود. همچنین اگر برای نورپردازی استودیوی عکاسی خود به فکر خرید یک منبع نور هستید، بر روی این منابع نوری عظیم الجثه نیز حساب کنید.

اما در عین حال ممکن است بخواهید فلاش خود را دائما جابجا کنید یا مجبور باشید در یک سفر با خود حمل کنید. حتی اگر میخواهید از عناصر معماری عکاسی کنید و برای نورپردازی به منبعی نیاز دارید که بتوان جای آن را به سادگی تغییر داد و از زوایای مختلف نورپردازی کرد. در این صورت انتخاب اسپیدلایت برای شما منطقیتر خواهد بود.
اگر قصد خرید استروب دارید، یکی از نکات مهمی که باید به آن توجه داشته باشید این است که این روزها خیلی از مهمانان هم یک دوربین عکاسی دارند و هر بار که یک عکسی میگیرند، فلاش دوربین آنها باعث میشود تا فلاش شما هم بتابد و این مسئله مشکلساز میشود. بنابراین خوب است که شما از یک تریگر رادیویی برای استروبتان استفاده کنید و اگر تعداد فلاشهای زیادی دارید، برای هر کدام از آنها، یک گیرنده جداگانه بگذارید.
تریگرهای بیسیم و رادیویی میتوانند از فاصله دور ( تا 100 متر برد مستقیم ) یا حتی از پشت شکل دهندههای نور و حتی پشت دیوار هم، فلاش را فعال کرده و باعث فلاش زدن شوند. نکته مهم برای کسانی که در محیطهای غیر از آتلیه خودشان عکاسی میکنند، این است که تریگرها حتما دارای کانالهای قابل انتخاب باشند.
نکات پایانی و جمعبندی
در پایان لازم است یک نکته را برایتان بگویم؛ اینکه هیچ وقت از فلاش روی دوربین، برای سینک کردن فلاشهای استودیویی استفاده نکنید. اگر هم قصد انجام این کار را داشتید، اول مطمئن شوید که نور فلاش روی دوربینی مستقیما به سوژه نمیرسد، بلکه به سقف برخورد کرده و صرفاً برای تحریک فلاشهای استودیویی استفاده میشود.

بهتر است قبل از هر چیزی نیاز خود را به داشتن یک منبع نور مشخص کنید، ژانر عکاسی شما نیز میتواند در این موضوع اثر گذار باشد. به طور کلی من خودم از اسپیدلایت در زمانهایی استفاده میکنم که میخواهم از خانوادهام عکسهای ناگهانی بگیرم، یا برای عکاسی پرتره در خارج خانه. با توجه به اینکه نمیشود فلاشهای استودیویی را به سادگی حمل کرد، در سفرهای خود نیز از اسپیدلایت استفاده میکنم.
اما داخل استودیوی و یا برای عکاسی از رویدادهای مختلف که نیاز به نور زیاد و ثابت دارند، از استروب استفاده میکنم. شما هم بهتر است نیازتان را به منبع نور مشخص کنید، سپس نسبت به خرید آن اقدام کنید.
اگر یک عکاس مبتدی هستید یا به تازگی میخواهید از فلاش استفاده کنید، بهتر است با خرید فلاش اکسترنال شروع کنید که هم کنترل بهتری روی آن داشته باشید و هم هزینههای جانبیتان بسیار پایینتر بیاید.
امیدوارم نکاتی که در مقاله ” مقایسه اسپیدلایت با فلاش استودیویی یا استروب “ برایتان گفتم مفید بوده باشد. آیا شما تجربه استفاده از فلاشهای قابل حمل را دارید؟ شما از استروب استفاده میکنید یا اسپیدلایت؟ نظرات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید. همچنین در صورت وجود پرسش، انتهای همین پست مطرح کنید تا پاسخ دهم.